یا رسول
ماه ربیع الاول آمده، چه تبریک بگویم و کدام مژده که دست و دلم می لرزد...
قرار است پس از شهادتت داستان سقیفه به پا شود،
ابوبکر و عمر کاغذ و قلم از تو دور کردند که مبادا گفته ها و وصیت ولایتت را مکتوب کنی،
قرار است خانه نشین شود وصی تو که همین دو ماه و اندی پیش دستش را بر تل غدیر بالا بردی،
قرار است این دست ها بسته شوند و کشان کشان از کوچه بگذرد،
قرار است دخترت ... ای وااای
بگذار چند کلمه ای بگویم و رد شوم...
یا رسول الله درب خانه و کوچه و فاطمه و چادری خاکی...
یا رسول الله سیلی و حسن و میخ در به پهلوی مادری...
و محسن و کبودی و نماز های نشسته....
حسنین و زینب و کلثوم پناه برده به علی...
بی قراریم رسول خدا...
تازه مشکی حسین درآوردیم
یا به ما صبری بده یا بکش ما را
بیش از این منتظر نگذار مهدی را
تقدیم به اقامون مهدی، دردانه ی رسول الله
و تمام بچه سید هایی که این روزا بدجور قفسه سینه شون تحت فشاره و درده مادرشونه...
گندم منتظر القائم
دهم دیماه هزاروسیصدونودوسه
کپی با ذکر منبع و صلوات